کد مطلب:391 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:283

کتاب امر به معروف و نهی از منکر
2786 امر به معروف و نهی از منكر با شرایط ی كه ذكر خواهد شد، واجب است، و ترك آن معصیت است. و در مستحبات و مكروهات، امر و نهی مستحب است.



2787 امر به معروف و نهی از منكر واجب كفایی می باشد، و در صورتی كه بعضی از مكلفین قیام به آن می كنند، از دیگران ساقط است. و اگر اقامه معروف و جلوگیری از منكر موقوف بر اجتماع جمعی از مكلفین باشد، واجب است اجتماع كنند.



2788 اگر بعضی امر و نهی كنند و مؤثر نشود و بعض دیگر احتمال بدهند كه امر آنها یا نهی آنها مؤثر است، واجب است امر و نهی كنند.



2789 بیان مساله شرعیه كفایت نمی كند در امر به معروف و نهی از منكر، بلكه باید مكلف امر و نهی كند. مگر آنكه مقصود از امر به معروف و نهی از منكر، از بیان حكم شرعی حاصل شود، و یا طرف مقابل از آن، امر و نهی بفهمد.



2790 در امر به معروف و نهی از منكر قصد قربت معتبر نیست، بلكه مقصود اقامه واجب و جلوگیری از حرام است.



شرایط امر به معروف و نهی از منكر

2791 چند چیز شرط است در واجب بودن امر به معروف و نهی از منكر: اول: آنكه كسی كه می خواهد امر و نهی كند، بداند كه آنچه شخص مكلف به جا نمی آورد، واجب است بجا آورد، و آنچه بجا می آورد، باید ترك كند. و بر كسی كه معروف و منكر را نمی داند، واجب نیست. دوم: آنكه احتمال بدهد امر و نهی او تاثیر می كند. پس اگر بداند اثر نمی كند، واجب نیست. سوم: آنكه بداند شخص معصیت كار بنا دارد كه معصیت خود را تكرار كند. پس اگر بداند یا گمان كند یا احتمال صحیح بدهد كه تكرار نمی كند، واجب نیست. چهارم: آنكه در امر و نهی مفسده ای نباشد. پس اگر بداند یا گمان كند كه اگر امر یا نهی كند، ضرر جانی یا عرضی و آبرویی یا مالی قابل توجه به او می رسد، واجب نیست. بلكه اگر احتمال صحیح بدهد كه از آن، ترس ضررهای مذكور را پیدا كند، واجب نیست. بلكه اگر بترسد كه ضرری متوجه متعلقان او می شود، واجب نیست. بلكه با احتمال وقوع ضرر جانی یا عرضی و آبرویی یا مالی موجب حرج بر بعضی مؤمنین، واجب نمی شود. بلكه در بسیاری از موارد حرام است.



2792 اگر معروف یا منكر از اموری باشد كه شارع مقدس به آن اهمیت زیاد می دهد، مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احكام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمی شود. پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احكام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال،واجب است بذل آن.



2793 اگر بدعتی در اسلام واقع شود، مثل منكراتی كه دولتها اجرا می كنند به اسم دین مبین اسلام، واجب است خصوصا بر علمای اسلام اظهار حق و انكار باطل. و اگر سكوت علمای اعلام موجب هتك مقام علم و موجب اسائه ظن به علمای اسلام شود، واجب است اظهار حق به نحوی كه ممكن است، اگر چه بدانند تاثیر نمی كند.



2794 اگر احتمال صحیح داده شود كه سكوت موجب آن می شود كه منكری معروف شود یا معروفی منكر شود، واجب است خصوصا بر علمای اعلام اظهار حق و اعلام آن، و جایز یست سكوت.



2795 اگر سكوت علمای اعلام موجب تقویت ظالم یا موجب تایید او گردد، یا موجب جرات او شود بر سایر محرمات، واجب است اظهار حق و انكار باطل، اگر چه تاثیر فعلی نداشته باشد.



2796 اگر سكوت علمای اعلام باعث شود كه مردم به آنها بدگمان شوند و آنها را متهم كنند به سازش با دستگاه ظلم، واجب است اظهار حق و انكار باطل، اگر چه بدانند جلوگیری از محرم نمی شود و اظهار آنها اثری برای رفع ظلم ندارد.



2797 اگر ورود بعض علمای اعلام در دستگاه ظلمه موجب شود كه از مفسده ها و منكراتی جلوگیری شود، واجب است تصدی آن امر. مگر آنكه مفسده اهمی در آن باشد،مثل آن كه تصدی آنها باعث سستی عقاید مردم شود، یا سلب اعتماد آنها به علما گردد، در این صورت جایز نیست.



2798 جایز نیست برای علما و ائمه جماعات تصدی مدارس دینیه از طرف دولت جائر و اداره اوقاف چنان دولتی، چه حقوق خود و طلاب علوم دینیه را از دولت جائریا از مردم یا از موقوفات بگیرند، اگر چه موقوفه خود مدرسه باشد. زیرا دخالت دولت جائر در این امور و امثال آن مقدمه است برای هدم اساس اسلام به دستور مستعمرین، كه در جمیع دول اسلامی اشباه آن اجرا شده یا در شرف اجرا است.



2799 جایز نیست برای طلاب علوم دینیه دخول در مؤسسات دولتی كه به اسم مؤسسات دینیه تاسیس نموده اند، مثل مدارس دینیه كه دولتهای جائر در آنها دخالت می نمایند، و از متولیان گرفته اند، و یا متولیان را تحت سلطه و نفوذ خود قرار داده اند. و آنچه با دست اداره اوقاف یا به تصویب آن، به آنها بدهند، حرام است.



2800 جایز نیست برای طلاب علوم دینیه دخول در مدارس كه بعض معممین و ائمه جماعت از طرف دولت جائر و یا با اشاره دولت تصدی نموده اند، چه برنامه تحصیلی از طرف دولت جائر باشد، یا از طرف این نحو متصدیان كه عمال دولت جائر هستند.زیرا در این امور نقشه محو آثار اسلام و احكام قرآن كریم كشیده شده است.



2801 كسانی كه با لباس اهل علم، در این مؤسسات كه به اشاره دولت جائر تاسیس شده است وارد شوند، لازم است مسلمانان و متدینین از آنها اعراض كنند، و با آنها معاشرت نكنند، و آنها محكوم به عدم عدالت هستند، و نماز جماعت با آنها جایز نیست، و طلاق در محضر آنها باطل است، و سهم مبارك امام علیه السلام و سهم سادات عظام را نباید به آنها بدهند، و اگر دادند از ذمه آنها ساقط نمی شود، و اگر اهل منبر هستند لازم است آنها را دعوت برای منبر نكنند، و در مجالسی كه این قبیل اشخاص از طرف دولت جائر برای ترویج باطل و تشریح برنامه های خلاف اسلام منبر می روند، شركت نكنند.



2802 در تصدی این نحو معممین كه عمال ظلمه هستند، مفاسد عظیمه ای است كه به تدریج آثار آن ظاهر خواهد شد. و لهذا نباید مسلمانان به عذرهایی كه آنها برای تصدی می آورند، اعتنا كنند. و علمای اعلام نیز لازم است آنها را از حوزه های خود اخراج نمایند، و با آنها معاشرت نكنند. و بر كافه علمای اعلام و طلاب علوم دینیه و خطبای محترم و سایر طبقات مطلع از دسایس عمال اجانب، لازم است این اشخاص فاسق فاسد را به ملت معرفی كنند، و مردم را از شر آنها بر حذر دارند.



2803 اگر به واسطه قراینی ظن حاصل شد كه شخص متصدی، كه به لباس اهل علم است، مؤسسه را از طرف دولت جائر تصدی نموده است، لازم است كه به مفاد مساله با آنها عمل شود، یا آنكه برائت او ثابت شود.



مراتب امر به معروف و نهی از منكر

2804 برای امر به معروف و نهی از منكر مراتبی است. و جایز نیست با احتمال حاصل شدن مقصود از مرتبه پایین، به مراتب دیگر عمل شود.



2805 مرتبه اول: آنكه با شخص معصیت كار طوری عمل شود كه بفهمد برای ارتكاب او به معصیت، این نحو عمل با او شده است. مثل اینكه از او رو برگرداند،یا با چهره عبوس با او ملاقات كند، یا ترك مراوده با او كند و از او اعراض كند، به نحوی كه معلوم شود این امور برای آن است كه او ترك معصیت كند.



2806 اگر در این مرتبه درجاتی باشد، لازم است با احتمال تاثیر درجه خفیف تر،به همان اكتفا كند. مثلا اگر احتمال می دهد كه با ترك تكلم با او، مقصود حاصل می شود، به همان اكتفا كند و به درجه بالاتر، عمل نكند. خصوصا اگر طرف، شخصی است كه این نحو عمل موجب هتك او می شود.



2807 اگر اعراض نمودن و ترك معاشرت با معصیت كار، موجب تخفیف معصیت می شود، یا احتمال بدهد كه موجب تخفیف می شود، واجب است اگر چه بداند موجب ترك به كلی نمی شود. و این امر در صورتی است كه با مراتب دیگر، نتواند از معصیت جلوگیری كند.



2808 اگر علمای اعلام احتمال بدهند كه اعراض از ظلمه و سلاطین جور، موجب تخفیف ظلم آنها می شود، واجب است اعراض كنند از آنها، و به ملت مسلمان بفهمانند اعراض خود را.



2809 اگر مراوده و معاشرت علمای اعلام با ظلمه و سلاطین جور، موجب تخفیف ظلم آنها شود، باید ملاحظه كنند كه آیا ترك معاشرت اهم است ج زیرا ممكن است معاشرت، موجب سستی عقاید مردم شود، و موجب هتك اسلام و مراجع اسلام شود ج یا تخفیف ظلم، پس هر كدام اهم است، به آن عمل كنند.



2810 اگر معاشرت و مراوده علمای اعلام با ظلمه، خالی از مصلحت راجحه ملزمه باشد، نباید معاشرت كنند، زیرا این امر موجب اتهام آنها خواهد شد.



2811 اگر ارتباط علمای اعلام با ظلمه، موجب تقویت آنها شود یا موجب تبرئه آنها پیش افراد بی اطلاع شود، یا موجب جرات آنها گردد، یا موجب هتك مقام علم شود، واجب است ترك آن.



2812 كسانی كه ترویج مقاصد ظلمه را می كنند و كمك به جشنها و معاصی و ظلم آنها می كنند، از قبیل بعض تجار و كسبه، لازم است بر مسلمانان كه آنها را نهی كنند. و اگر تاثیر نكرد، از آنها اعراض كنند و با آنها معاشرت و معامله نكنند.



2813 مرتبه دوم از امر به معروف و نهی از منكر، امر و نهی به زبان است.پس با احتمال تاثیر و حصول سایر شرایط گذشته، واجب است اهل معصیت را نهی كنند، و تارك واجب را امر كنند به آوردن واجب.



2814 اگر احتمال بدهد كه با موعظه و نصیحت، معصیت كار ترك می كند معصیت را، لازم است اكتفا به آن، و نباید از آن تجاوز كند.



2815 اگر می داند كه نصیحت تاثیر ندارد، واجب است با احتمال تاثیر امر و نهی الزامی كند. و اگر تاثیر نمی كند مگر با تشدید در گفتار و تهدید بر مخالفت،لازم است. لیكن باید از دروغ و معصیت دیگر احتراز شود.



2816 جایز نیست برای جلوگیری از معصیت، ارتكاب معصیت، مثل فحش و دروغ و اهانت. مگر آنكه معصیت، از چیزهایی باشد كه مورد اهتمام شارع مقدس باشد و راضی نباشد به آن به هیچ وجه، مثل قتل نفس محترمه. در این صورت باید جلوگیری كند به هر نحو ممكن است.



2817 اگر عاصی ترك معصیت نمی كند مگر به جمع مابین مرتبه اولی و ثانیه از انكار، واجب است جمع، به این كه هم از او اعراض كند و ترك معاشرت نماید و با چهره عبوس با او ملاقات كند، و هم او را امر به معروف كند لفظا، و نهی كند لفظا.



2818 مرتبه سوم: توسل به زور و جبر است. پس اگر بداند یا اطمینان داشته باشد كه ترك منكر نمی كند یا واجب را به جا نمی آورد، مگر با اعمال زور و جبر،واجب است. لیكن باید تجاوز از قدر لازم نكند.



2819 اگر ممكن شود جلوگیری از معصیت، به این كه بین شخص و معصیت حایل شود،و با این نحو مانع از معصیت شود، لازم است اقتصار به آن اگر محذور آن كمتر از چیزهای دیگر باشد.



2820 اگر جلوگیری از معصیت توقف داشته باشد بر این كه دست معصیت كار را بگیرد، یا او را از محل معصیت بیرون كند، یا در آلتی كه به آن معصیت می كند تصرف كند، جایز است بلكه واجب است عمل كند.



2821 جایز نیست اموال محترمه معصیت كار را تلف كند، مگر آنكه لازمه جلوگیری از معصیت باشد. در این صورت اگر تلف كند، ضامن نیست ظاهرا. و در غیر این صورت، ضامن و معصیت كار است.



2822 اگر جلوگیری از معصیت توقف داشته باشد بر حبس نمودن معصیت كار در محلی، یا منع نمودن از آن كه به محلی وارد شود، واجب است، با مراعات مقدار لازم و تجاوز ننمودن از آن.



2823 اگر توقف داشته باشد جلوگیری از معصیت، بر كتك زدن و سخت گرفتن بر شخص معصیت كار و در مضیقه قرار دادن او، جایز است، لیكن لازم است مراعات شود كه زیاده روی نشود. و بهتر است كه در این امر و نظیر آن اجازه از مجتهد جامع الشرایط گرفته شود.



2824 اگر جلوگیری از منكرات و اقامه واجبات موقوف باشد بر جرح و قتل،جایز نیست، مگر به اذن مجتهد جامع الشرایط با حصول شرایط آن.



2825 اگر منكرات از اموری است كه شارع اقدس به آن اهتمام می دهد و راضی نیست به وقوع آن به هیچ وجه، جایز است دفع آن به هر نحو ممكن باشد. مثلا اگر كسی خواست یك شخصی را جایز القتل نیست بكشد، باید از او جلوگیری كرد. و اگر ممكن نیست دفاع از قتل مظلوم مگر به قتل ظالم، جایز است بلكه واجب است، و لازم نیست از مجتهد اذن حاصل نماید. لیكن باید مراعات شود كه در صورت امكان جلوگیری به نحو دیگری كه به قتل منجر نشود، به آن نحو عمل كند. و اگر از حد لازم تجاوز كند، معصیت كار و احكام متعدی بر او جاری خواهد شد.